وقتی سردی نفرت وجودت را فرا گیرد،
زمانیکه هراس مرگ چون دردی عظیم و تلخ، بند بند پیکرت را قاب گیرد،
زمانیکه نمی دانی ولی گرمی عشقی قلب بی روح ترا آرام گیرد،
خدا در لبخند یک بیگانه می گوید کنارت هستم ای تنها!!!
مبادا ناامیدی پیکرت را سخت لرزاند!
من اینجا هستم ای بنده خدایت گرچه تنها است ، ترا تنها نمی خواهد!
تو تنها نیستی هرگز!
من اینجا در میان قلب پرخشمت نشستم تا مرا خوانی،
که من دلتنگ آوای توام بنده، من اینجا هستم هرلحظه....
صدایم کن صدایم کن!
نظرات شما عزیزان:
Hesam
ساعت12:39---5 شهريور 1391
سلام خوبی؟
من اپم خوشحال میشم بیایی.
منتظرم.
داود
ساعت11:21---14 مرداد 1391
گلویم را می فشارد
انگشتانتم را میسوزاند
بغض من از تونیست...
غم هایم این سینه می فشارد
ناله هایم ساز جشن توست
دلنشین است ودلم سرگشته توست
اشکم سراب جشن توست
من درغم وشادی درمنزل توست
گلویم را می فشارد..
انگشت هایم را میسوزاند...
بی نام
ساعت23:25---13 مرداد 1391
اَخم میکنی
آسمانْ ابر میشود
گریه میکنی، باران
میخندی، آفتاب...
آسمان را هم به بازی گرفتهای!
رضا کاظمی
صبا
ساعت13:26---13 مرداد 1391
پارمیس
ساعت16:08---12 مرداد 1391
سلام عزیززززززم
چقدر قشنگ نوشتی اجی خوشگل و مهربونم.
من عاشق خدام
راستش همیشه همه جا میگن برای خدا شکل تو ذهنتون هم نسازید ولی من نمیتونم خدا رو یا چیزی رو بدون شکل فرض کنم!من خدا رو یه نوری کشیدم که چشمان و صورتش به حدی زیباست که نمیتونیم تصورش کنیم.ولی تو ذهن من خدا یه نور زیباست که همیشه هرلحظه سایش بالای سر من و خانوادم و همه بنده هاشه
off daughter
ساعت12:00---12 مرداد 1391
چقدر دلم میخواهد نامه بنویسم....
تمبر و پاکت هم هست....
و یک عالمه حرف...
کاش کسی جای منتظرم بود!!!
off daughter
ساعت11:59---12 مرداد 1391
وقتی دروغ هاتو به روت نمیاوردم بخاطر سادگیم نبود؛من ساده نبودم
فقط؛اززرنگیم سادگی میکردم؛ولی تو از سادگیت زرنگی؛
واسه همین دستت رومیشد برام
my love
ساعت19:33---11 مرداد 1391
بسلامتي اوني که دوست داشتنو با تمام وجود يادش داديم و
اون رفت و
به يکي ديگه امتحان پس داد
سلام. هر دوتا وب رو آپ کردم.
nashenas
ساعت19:31---11 مرداد 1391
هيــــــــــس!
صداشو در نيارين..!
هنوز هم دوســـــش دارم
salam. ap kardam...
Hesam
ساعت19:20---11 مرداد 1391
سلام
ممنون که سر زدی.
نمیدونم چش میشه!!!!!
بازم بیا.
راستی مطلبت قشنگ بود.
مهرداد
ساعت12:48---11 مرداد 1391
کــــــــــــــــآش میــــــــ..شد آدمــــــــــــــ…….. گــــــآهی به اندازه ی نـیــآز، بمیـــــرد!!! بعد بلند شــــــود آهستــــه آهستــــــــه خــــــــآک هایش رآ بتکــــــــآند گردھآیش بمآند اگــــــــر دلش خوآست، برگردد به زنــــــــــدگی. دلش نخوآست، بخوآبــــــــــــــــد تا ابـــــــــــــــــــــــد……
مهرداد
ساعت12:48---11 مرداد 1391
همیشه گورستانی در قلبت برای خاکسپاری خطای دوستانت بساز برای داشتن چیزی که تا به حال نداشتی کسی باش که تا به حال نبودی
arezoo
ساعت11:14---11 مرداد 1391
سلام اي كهنه عشق من كه ياد تو چه پا برجاست
سلام بر روي ماه تو عزيز دل سلام از ماست
تو يك روياي كوتاهي دعاي هر سحر گاهي
شدم خواب عشقت چون مرا اينگونه ميخواهي
من ان خاموش خاموشم كه با شادي نمي جوشم
ندارم هيچ گناهي جز كه از تو چشم نمي پوشم
دو غم در شكل اوازي شكوه اوج پروازي
نداري هيچ گناهي جز كه بر من دل نمي بازي
مرا ديوانه مي خواهي ز خود بي گانه ميخواهي
مرا دل باخته چون مجنون ز من افسانه مي خواهي
شدم بيگانه با هستي ز خود بي خودتر از مستي
نگاهم كن نگاهم كن شدم هر انچه ميخواستي
بكش اي دل شهامت كن مرا از غصه راحت كن
شدم انگشت نماي خلق مرا تو درس عبرت كن
نكن حرف مرا باور نيابي از من عاشق تر
نميترسم من از اقرار گذشت اب از سرم ديگر
سلام اي كهنه عشق من كه ياد تو چه پا بر جاست
|